نقشه جغرافیایی سوباتان
شهر لیسار مرکز بخش کرگانرود تالش در فاصله 20 کیلومتری شمال شهر تالش قرار گرفته و سوباتان ییلاق لیساریهاست . برای عزیمت به سوباتان 4 مسیر وجود دارد که مشخصات و فاصله هر یک از آنها بشرح زیر است :
الف = لیسار به سوباتان = فاصله لیسار تا ییلاق سوباتان از طریق راه قدیمی حدود 20 کیلومتر است . این را مالرو بوده و مسیر راه کلاً جنگلی است در بعضی نقاط شیبهای تند و نفس گیری دارد و طی این مسیر حدود 10 ساعت طول می کشد . این مسیر به دلیل سخت بودن به افراد عادی و غیر حرفه ای پیشنهاد نمی شود . داشتن غذای مناسب و آب برای حدود 10 ساعت پیاده روی در این مسیر الزامی است و به دلیل متروکه شدن این مسیر داشتن راهنمای محلی ماهر الزامی است . برای آشنایی دقیقتر با این مسیر قدیمی ، قسمت کوچ سنتی سایت را مطالعه کنید .
ب = تالش به سوباتان = این مسیر به فاصله 43 کیلومتر بوده و ماشین رو است . البته ماشینهای سواری به سختی می توانند در این جاده تردد کنند و اکثر مسافرین با ماشینهای کمک دار و وانت نیسان این جاده را طی می کنند . مسیر تالش تا سه راهی کیش دیبی و تا نزدیکی روستای رزه حدود 15 کیلومتر آسفالت بوده و بقیه راه خاکی می باشد .
ج = تالش - آق اولر - سوباتان = فاصله تالش تا منطقه تاریخی آق اولر حدود 35 کیلومتر جاده آسفالته است و از آق اولر تا سوباتان حدود 12 کیلومتر جاده خاکی دارد که البته ماشینهای کمک دار و شاسی بلند می تواند این مسیر را طی کند . دشت شقایق " لوراهونی " در این مسیر قرار دارد .
د = اردبیل - دریاچه نئور - سوباتان = در فاصله 35 کیلومتری جاده اردبیل بطرف خلخال روستایی بنام بودآلالو وجود دارد که سه راهی دریاچه نئور است . از این سه راهی بطرف شرق تا روستای عباس آباد 10 کیلومتر و از آنجا تا ساحل دریاچه نئور حدود 8 کیلومتر جاده آسفالته وجود دارد فاصله دریاچه نئور تا ییلاق سوباتان نیز حدود 18 کیلومتر جاده خاکی ماشین رو است . البته گردشگران این مسیر را بدلیل جاذبه های طبیعی خاص پیاده طی میکنند .
برچسبها: ســـــــــوباتانــــــــ ,
از آنجائیکه ساکنین اصلی سوباتان دامداران و چوپانانی هستند که قرنها در این منطقه زیبا به گله داری مشغول بوده اند ، لذا فرهنگ و سنن حاکم بر این منطقه نیز متاثّر از آداب و رسوم این قشر از جامعه است . چوپانان این منطقه همانند سایر قبائل دارای رسومات خاص خود بوده و لذا ورزشهای بومی معمول در این منطقه نیز بر گرفته از آداب آنان است . اهالی بومی این منطقه از قدیم الایام ورزشهایی را از قبیل اسب دوانی - کشتی محلی - طناب کشی - کودی کودی یا بورک کُتدی قاشدی - قیش بازی(کمر بند بازی) - چلینگ آغاجی - خی خی بازی(لی لی بازی) - سرسره بازی با تخته - آتمون باشی قزل و هرنه کی بازی انجام می دادند که متاسفانه با گذر زمان تعدادی از این ورزشها و بازیها از بین رفته و ورزشهای جدیدی از قبیل فوتبال و والیبال و غیره جایگزین آنها شده است . برای اجرای ورزشها و بازیهای بومی نیاز به وسیله ورزشی خاصی نبود و ورزشکاران معمولاً از وسایل شخصی خود همچون کلاه شال - کمربند - چوب دستی و غیره استفاده می کردند . چند سالی است که تعدادی از علاقمندان و مسئولین محلی با برگزاری جشنواره ورزشهای بومی و محلی سعی در احیای این ورزشها را دارند . در این جشنواره که معمولاً در مرداد هر سال در چمنزار وسیعی بنام ( بیده پشت ) درسوباتان برگزار می شود ، اکثر مسئولین شهرستان و جمع کثیری از اهالی شرکت می کنند . در این جشنواره ورزشهایی از قبیل اسب دوانی - کمربند بازی و طناب کشی برگزار می شود . لازم است مسئولین محلی ورزش ، ضمن باز شناسی ورزشها و بازیهای فوق الذکر با کمک گرفتن از پیش کسوتان و آموزش آنها به نسل جوان و برگزاری کامل این ورزشها در جشنواره های محلی در احیای آنها تلاش نمایند .
برچسبها: سوباتان , لیسارزیبا , سوباتان بهشت ایران ,
هــی رفـیق دهـه شـصـتـی:
مـیدونم تـو جــــــــــــوونی پـیـــــــــر شـدی
میـدونـم آهـنـگ یـو یـو بـازی کـردنـت آژیـر قـرمـز بود...
میـدونـم واسـه دوچـرخـه و آتـاری مـعـدل 20 آوردی و هـرگـز نـخـریدن برات...
می دونـم کلاسـات پـر آدم بـود ...
میـدونم ...حـالا بـایـد هـم کلام نـسـل "جـاسـتـیـن بایـبـر" شـوی!!!
کسـایی کـه شلوار را تـا نـصـفـه کـشـیـده اند بـالا و افـتـخـار مـیـکـنـند!!!
سخـت اسـت رابـطـه ات بـا سـلـنـا و جنـیـفر و آنـجلیـنـا!!!
سخـت اسـت فـهـمـیـدن عـجـیجـم و عجـقم!!!
ببـیـن مـنـو ، سـرتـو بـگـیـر بالا، گـــــــــریـه نکـن رفـیق،
در عـوض یـه مـرد و یـه زن واقـعـی بـار اومـدی
به سـلامـتـی هـمـه دهـه شـصـتـی هـا...
بـه سـلامـتـی مـا هـفـتادی هـا کـه داغـــــــــونـتـریـم!!!
چــِــقــَـدر بـــــآیــَـد بــُــگـــَـذَرَد ؟؟؟
تـــــآ مــَـنــــ
دَر مـــُـــرورِ خــــآطــِــرآتــَـــمـــ
وَقـــــتــیـــــ اَز کــِــنــارِ تــُــو رَد مــــیـــ شـــَــوَمــــ .
تــَــنــَـمــــ نــَـــلــَـــرزَد …
بــــُـــغـــضــَــمــــ نــَــگـــــیــرَد
بـہ حســاب ضعف و بے کسـے امْـ ـ نگـ ــذار...
دلم بـہ چیـزهایے پای بند است

شکـــ نکـــــن !
آیــــنده اے خوـاهــم ساختــــ کــه
گذشتـــه ام جلویش زآنــو بـــزند !
قـــرآر نیستــــ مـــن هـــم دلِ کَسِ دیگـــری را بسوزانـَــم !
برعکـــس کســے را کــه وارد زندگـــیم میشود
آنقـــــدر خــــوشـــبـ ♥ــتـــــ میکنــم کـــه
بـــه هر روزے کـــه جاے " او " نیستــــے
بـــه خودتـــــ لعنتـــــ بفرستــــے!
مــَن خــُـوب بـُـودَمـ
وَلـے خُوبـےمـُد نـَبود..!
.واس هَــمـــیـــنــ...
بِـــم بَد کَـــردَنــــ!
چــُـون خــُـوبــے ؛ خــُـوبـــــ نَبــــــود!!

دلم برای یک نفر تنگ است…
نه میدانم نامش چیست…
و نه میدانم چه می کند …
حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم…
رنگ موهایش را نمی دانم…
فقط میدانم که باید باشد و نیست …
